دسته‌بندی نشده

متغیر و شناخت انواع متغیرها در پژوهش

متغیر

متغیر کمیتی است که در دامنه ای معین می تواند از یک فرد به فرد دیگر و از یک مشاهده به مشاهده دیگر مقادیر مختلفی را ایجاد کند، بنابراین چیزی است که تغییر می کند و محقق آن ها را بنا به هدف تحقیق خود کنترل، دستکاری یا مشاهده می کند و می تواند مقادیر کمی و کیفی بگیرد. مانند وزن، حجم، طول، عرض و ارتفاع. به عبارت دیگر هر چیزی که بتواند ارزش های گوناگون و متفاوت بپذیرد را متغیر گویند. متغیرها را می توان بر اساس عوامل مختلفی دسته بندی نمود:

دسته بندی متغیرها بر اساس ارزش

متغیرها بر اساس ارزش به سه دسته کمی، کیفی و دو وجهی دسته بندی می شوند:

1-متغیرهای دارای ارزش کمی : متغیرهایی هستند که ارزش عددی به خود می گیرند مانند وزن، درآمد، میزان فروش و سود. متغیرهای دارای ارزش کمی به دو دسته کمی پیوسته و کمی گسسته دسته بندی می شوند که شامل کمی پیوسته نظیر (طول، عرض، وزن) و کمی گسسته نظیر (تعداد افراد) می باشد.

2-متغیرهای دارای ارزش کیفی: متغیرهایی هستند که ارزش عددی به خود نمی گیرند مانند رضایت شغلی

3-متغیرهای دو وجهی : متغیرهایی هستند که هم می توانند کمی باشند و هم کیفی مانند وضعیت درآمدی، به این صورت که اگر درآمد را به صورت کم، زیاد یا متوسط بیان کنیم، جنبه کیفی و اگر به صورت عددی بر حسب دلار یا ریال بیان نماییم دارای ارزش کمی است.

دسته بندی متغیرها بر اساس دو ارزشی (دو وجهی) یا چند ارزشی (چند وجهی)

1-متغیرهای دو ارزشی: متغیرهایی هستند که دارای دو وجه (یا حالت) هستند مانند متغیر جنسیت که دارای دو حالت مرد و زن می باشد.

2-متغیرهای چند ارزشی: متغیرهای هستند که بیش از دو حالت می توانند داشته باشند مانند مدرک تحصیلی که می توانند دارای حالت های مختلفی نظیر مدرک دیپلم، فوق دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری باشد.

دسته بندی متغیرها بر اساس رابطه یا نقش

متغیرها بر اساس رابطه به متغیرهای مستقل[1]، وابسته[2]، میانجی[3]، تعدیل گر[4]، کنترل[5] و مزاحم[6] دسته بندی می شوند. در ادامه هر کدام به اختصار توضیح داده خواهد شد:

متغیر مستقل

متغیر متحرکی است که به وسیله ی محقق اندازه گیری، دستکاری یا انتخاب می شود تا تاثیر با ارتباط آن با متغیر دیگری معین شود. (سرمد و همکاران، 1376). تغییر در متغیر مستقل، تغییراتی را در متغیر وابسته به وجود می آورد. بنابراین در هر آزمایش تجربی متغیر مستقل همان محرک می باشد. در تحقیقات آزمایشی متغیر مستقل به وسیله آزمایش کننده دستکاری می شود تا تاثیر تغییرات آن بر متغیر دیگری که وابسته فرض شده است، مشاهده و اندازه گیری شود. در یک تحقیق غیرآزمایشی متغیر مستقل به وسیله محقق دستکاری نمی شود ولی متغیری است که از پیش وجود دارد و فرض شده است که بر متغیر وابسته اثر دارد.

متغیر وابسته

متغیری است که هدف محقق تشریح یا پیش بینی تغییر پذیری در آن است. با تجزیه و تحلیل متغیر وابسته و با شناسایی عوامل موثر بر آن می توان پاسخ ها یا راه حل هایی را برای مسأله شناخت. محقق به تعیین مقدار و اندازه گیری این متغیر و متغیرهای دیگری که روی آن تأثیر می گذارند علاقمند است. به عبارت دیگر متغیر وابسته متغیری است که از  سوی سایر متغیرها اثر می پذیرد یا برای آن خطا (e) تعریف می شود.

متغیر میانجی

به متغیر میانجی متغیر مداخله گر نیز گفته می شود. متغیر میانجی یا مداخله گر یا واسطه، متغیری است که نقش مکانیزم دارد و بین متغیرهای مستقل و وابسته قرار می گیرد. به عبارت دیگر متغیر میانجی یکبار نقش متغیر مستقل و یکبار نقش متغیر وابسته دارد و هدف از مطالعه نقش آن ها در تحقیق بررسی چگونگی تاثیر یا مکانیزمی است که متغیر مستقل بر متغیر وابسته اثر می گذارد. به متغیر میانجی وابسته واسطه نیز گفته می شود.

متغیر تعدیل گر

گاه حضور یک متغیر سوم تحت عنوان متغیر تعدیل گر، رابطه مورد انتظار اصلی و اولیه بین متغیرهای مستقل و وابسته را تغییر می دهد. متغیر تعدیل گر متغیری کمی یا کیفی است که جهت یا میزان رابطه میان متغیرهای وابسته و مستقل را تحت تاثیر قرار می دهد و در حقیقت یک متغیر مستقل ثانوی است. متغیرهای تعدیل کننده در داخل مدل و روابط بین مدل وارد نمی شوند بلکه این متغیرها از پیرامون و کنار بر روابط تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر متغیر تعدیل کننده عاملی است که محقق آن را انتخاب و اندازه گیری یا دستکاری می کند تا مشخص شود که آیا تغییر آن موجب تغییر همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته می شود. مانند نقش شهرت سازمانی در رابطه میان تبلیغات و فروش.

متغیرهای کنترل

متغیرهای کنترل همان متغیرهای تعدیل گری هستند که اکنون کنترل شده اند. متغیرهای کنترل متغیرهایی هستند که حتماً باید ارزش آن ها کنترل شود زیرا بر نتایج تحقیق تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر متغیرهایی هستند که ارزش آن ها برای تمامی مشاهدات یکسان است. متغیرهای کنترل همان تعدیل گرهایی هستند که بر اساس تحقیقات پیشین شناسایی می شوند و در تحقیقات بعدی کنترل می شوند. برای مثال چنانچه محققی تحقیق خود را صرفاً در جامعه مردان و یا در جامعه زنان انجام دهد متغیر جنسیت را کنترل کرده و تاثیر آن را حذف نموده است.

متغیرهای مزاحم یا خطا

متغیرهایی که محقق به طور مستقیم به پیدا کردن اثر آن ها علاقه مند نیست و حتی تلاش می کند که تاثیر آن ها را ثابت نگه دارد و یا آن ها را با استفاده از طرح های تحقیقی مناسب حذف کند متغیر مزاحم نامیده می شوند. به عبارت دیگر هدف هر تحقیقی آن است که تاثیر متغیرهای مزاحم را که در عالم واقع وجود دارند و بر فرایند تحقیق اثر می گذارند حذف و یا با حداقل ممکن برساند.

ارتباط میان متغیرهای مستقل، وابسته، کنترل، تعدیل کننده و میانجی

متغیرهای مستقل، تعدیل کننده و کنترل نشان دهنده علت ها یا درون داد هستند. از بین این متغیرها فقط متغیرهای مستقل و تعدیل کننده مورد مطالعه قرار می گیرند و متغیرهای کنترل حذف یا خنثی می شوند. متغیرهای وابسته نشان دهنده معلول ها یا برون دادها هستند. متغیرهای میانجی یا مداخله گر نیز مفاهیم مجردی هستند که همواره بین علت ها و معلول ها مداخله می کنند.

محقق پس از انتخاب متغیرهای مستقل و وابسته باید تصمیم بگیرد که چه متغیرهایی را به عنوان تعدیل گر به کاربرد و چه متغیرهایی را به عنوان کنترل حذف کند یا ثابت نگه دارد. محقق اگر بخواهد متغیری را به عنوان تعدیل کننده به حساب آورد، باید بداند که تعامل این متغیر با متغیر مستقل چگونه است و چه اثری در متغیر وابسته دارد. از طرف دیگر محقق تنها می تواند متغیرهای معدودی را به طور همزمان مطالعه نماید.

ویژگی های روابط بین متغیرها

دو متغیر، در صورتی با هم رابطه دارند که تغییر در مقدار بکی، تغییر دیگری را بطور منظم بدنبال داشته باشد، روابط بین متغیرها دارای دو ویژگی اساسی است، یکی جهت رابطه و دیگری میزان رابطه.

جهت رابطه ی میان متغیرها

منظور از جهت رابطه ی بین دو متغیر آن است که آیا رابطه بین دو متغیر مثبت است یا منفی. رابطه مثبت بدین معناست که افزایش اندازه ی یک متغیر همراه با افزایش اندازه ی متغیر دیگر و همچنین کاهش اندازه ی یک متغیر همراه با کاهش در اندازه ی متغیر دیگری است. برای مثال ممکن است در تحقیقی مشخص شود که رابطه ی بین حقوق و انگیزه کاری کارکنان مثبت است.

همچنین رابطه میان دو متغیر ممکن است خطی یا غیرخطی باشد. وقتی رابطه بین دو متغیر خطی است که دو متغیر بدون توجه به مقادیر آن ها، در یک جهت ثابت و به طور متناسب تغییر می کنند. رابطه ی بین دو متغیر وقتی غیر خطی است که جهت تغییر یک متغیر ثابت و جهت تغییر متغیر دیگر ثابت نباشد.

اهمیت یا میزان رابطه

رابطه بین دو متغیر نه تنها با جهت مشخص می شود، بلکه با میزان یا اهمیت آن نیز مرتبط است. اهمیت رابطه حدودی است که متغیر بصورت مثبت یا منفی تغییر می کند. بالاترین اهمیت یا بیشترین میزان رابطه، رابطه ی کامل است. در این صورت با در دست داشتن اطلاعات مربوط به یک یا چند متغیر می توان مقدار متغیر دیگر را کاملاً تعیین کرد. حداقل اهمیت یا کمترین میزان رابط (یعنی رابطه صفر یا نزدیک به صفر) نشان دهنده عدم وجود رابطه بین دو متغیر است. دامنه اهمیت توسط ضریب همبستگی تعیین می شود که مقدار آن هممواره بین 1- تا 1+ است. اگر دو متغیر با هم ارتباط داشته باشند نه تنها مقدار آنها به هم تغییر می کند، بلکه با دانستن تغییرات یک متغیر می توانیم تغییرات دیگری را نیز پیش بینی کنیم (ایران نژاد، 1388).

تعریف عملیاتی متغیرها

به گفته نیومن (2000) هم محققان کمی و هم کیفی در حوزه اندازه گیری متغیرها دو فرایند یعنی مفهوم سازی[7] و عملیاتی سازی[8] را انجام می دهند. اولین فرایند یعنی مفهوم سازی اشاره ب چارچوب مفهومی (نظری)[9] و دومین فرایند یعنی عملیاتی سازی اشاره به مدل تحلیلی[10] دارد (گیوی و گامپنهود، ترجمه نیک گهر، 1370). تعریف عملیاتی تلاشی برای فراهم سازی زمینه بررسی تجربه فرضیات و تطبیق آن ها با واقعیت است. تعریف عملیاتی سطح نظری را به سطح تجربی متصل می کند. از طریق تعریف عملیاتی بین مفهوم و مصداق آن در واقعیت های عینی ارتباط برقرار می شود. تعریف عملیاتی زمینه را برای رجوع به واقعیت فراهم می سازد. در تعریف عملیاتی مفاهیم فرضیات به سنجه های قابل مشاهده قابل مشاهده تبدیل می شوند. بطور خلاصه، عملیاتی کردن یا تعریف عملیاتی یک مفهوم، به طوری که آن مفهوم قابل اندازه گیری شود از طریق دقت در ابعاد و خصوصیات رفتاری متعلق به آن مفهوم و طبقه بندی کردن آن ابعاد به عناصر قابل مشاهده و قابل اندازه گیری، میسر است. به همان اندازه که مهم است تا بفهمیم تعریف عملیاتی چیست. دانستن این که چه چیزی تعریف عملیاتی نیست نیز اهمیت دارد. یک تعریف عملیاتی شامل معنا یا کلمات مترادف یک مفهوم نیست. اگر از مفهومی، تعریف عملیاتی نادرتس ارائه کنیم، یا مفهوم دیگری با اشتباهاً به جای مفهوم مورد نظر تعریف عملیاتی کنیم، آن گاه اندازه های به دست آمده ناروا و غیرمعتبر خواهند بود. این بدان معنا است که داده های ما نادرست و تحقیق غیر علمی خواهد بود.


[1] . Independent Variable

[2] . Dependent Variable

[3] .  Mediator Variable

[4] . Moderntor Variable

[5] . Control Variable

[6] . Error

[7] . Conceptualize

[8] . Operationalize

[9] . Conceptual Framework

[10] . Analytical Model

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *